شکایت از پلیس و رسیدگی به جرایم کارکنان نیروی انتظامی

سلام من یک شهروندی هست از بی فکری دست یه کاری زدم که خوشایند نبود به واسطه یک کار نیک وخدا پسندانه در عوض کار نیک تبدیل به شری شد که من مجبور شدم پولی را از شخصی که کادر نیروی انتظامی است دریافت کنم واو از من بابت سودی که مبرد چهارصد میلیون تومان سفته گرفت وقتی متوجه شد که از من کلاهبرداری کردندواز من پانصد میلیون تومان سفته گرفته هرروز مزاحمت‌های گوناگون برایم ایجاد می‌کند یکروز برق مرا قطع می‌کند دفعه بعد آمده درون قفل کلید درب حیات میخی فرد کرده که از بیرون درب منزل باز نمی شود گفتم چرا این کار را کرد گفت دوست دارم می خواستم جوشکار بیاورم درب منزلت را جوش بدهم من چگونه می توانم امنیت پیدا کنم روز دیگر با زن و بچه می‌آید شروع به فحاشی آبروریز ی می کند و دائما مدام تهدید به انواع جرم‌ها می‌کند فلان میکنم چنان میکنم می‌گویم من پول شمارا میدهم با اس ام اس تلفنی هم فحاشی می‌کند تهدید روی تهدید تهدیدهای می‌کند که گوشی مرا گرفته تمام اطلاعات خصوصی وشخصی گوشی مرا در گوشی خودش کپی کرد و زن تمام شماره های من میزند وهمه را نسبت به‌ من بدبین کرده وقتی می‌گویم برادر چرا این کار را میکنی می‌گوید لباس من قدرت من است وهیچ شروع به فحش‌های ناموسی که من قید عمه چیز را میزنم حتی شغلم وتورا با گلوله خواهم زد ومن نمیدانم باید ازبیرون انتظامی احسا س امنیت کنم یا وحشت به قول خودش بقدری دوست و آشنا دارد که علیه من شهادت بدهند با قدرت واعتبار حرف می زند طوری که باورم شدا عر کار که می‌گوید سرم می‌آورد یکی‌از پیامهای برایم چنین است میاین با الهام ونشک میبرمت و هیچ فلانی نتواند بگوید چه میکنی می‌گویم حکم و وزود داری می‌گوید من حودم حکم ورود هستم.اگر این امنیت است بی امنی یعنی چه برای بار آخر به او گفتم یا فرصتی بده پولت را بدهم یا شکایت کن می گوید زنده نمی‌گذارم که به دادگاه بکشد یک تیر توست میزنم وگزارش میکنم خواستی سلاح مرا بگیری من هم زدم چه باید کنم آیا خود را حلقه آویز کنم تمام است مانند مرغ سر بریده سده ام که به چه کسی دردم را بگویم آیا کسی هست به فریادم برسد

باسلام خدمت فرماندهی محترم نیروی انتظامی
تعدادی از اهالی تپه قیطریه واقع در منطقه یک تهران از کارکرد وعملکرد نیروی انتظامی در برخورد با رانندگان خودروهای لوکس و لاکچری که باعث آلودگی صوتی و سلب آسایش ساکنین این محل را فراهم نموده اندشکایت داریم
رانندگان فوق از ساعت ۱۱ شب لغایت ۵ صبح با تغییر کاربری در اگزوز اتومبیل خودو ایجاد سرو صدا همانند رگبار مسلسل و رالی در پیست اتومبیل رانی باعث سلب آسایش اهالی محله تپه قیطریه _ بلوار کاوه _ بلوار صبا _ بلوار اندرزگو می‌شوند بارها بلکه هزاران بار با ۱۱۰ تماس گرفتیم بارها با ۱۹۷ تماس گرفته ایم ولی نتیجه ای نگرفتیم و کماکان به کار خودشان ادامه می‌دهند وهیچکس به آنان تذکر نمی‌دهد خواهشمند ایم رسیدگی فرمایید با تشکر

برخی از کلانتریها بابت ترخیص سربازان خود از آنها پول میگیرند.پسرم سربازیش تمام شد آمدخانه ماخوشحال بودیم ولی خودش ناراحت.پرسجو کردم گفت بابت ترخیص و گرفتن امضاء میبایست۴میلیون تومان بدهم،گفتم چرا گفت این قانون کلانتری است،از هم خدمتیم چندروز پیش ۵میلیون گرفتندبابت تعمیر دستگاه کپی کلانتری،از من هم بابت تعمیر ماشین کلانتری میخواهند بگیرند،بعد شماره حساب تعمیرکار را میدهندکه نام خودشان ثبت نشود.آخر یک سرباز از کجا این پول را باید تامین کند.من هم که بازنشسته هستم مگر چقدر حقوق میگیرم

هربار برام پیامک کشف حجاب میاد در حالی که همش رو با پوشش محل کارم که دولتی هست و مقنعه بودم
هزار بار رفتم گفتم اقا منو با پوشش کامل و مقنعه کشف حجاب میزنن انگار نه انگار هیچ مقام مسئولی نبست من به کجا باید شکابت کنم به کجا بگم الکیه حداقل یه عکسی به من نشون بدن جرم منو اثبات کنن
من چرا باید با این شرایط یک روز کامل از سر کارم بزنم برم وقت بذارم رفتارای بدشون رو تحمل کنم و اخرم به خاطر کاری که نکردم تعهد بدمو ماشینمو بخوابونمو کلی هزینه کنم
تو رووووو خدا هرکی میدونه بگه من چیکار کنم به کجا شکایت کنم کی به فریاد ما میرسه

با سلام خسته نباشید به هرکسی که کاری خوب برای مردم میکند
من دیروز ساعت نزدک دوظهر تاریخ ۰۱/۲/۷در شهرستان ارومیه داخل حیاط دادگاه خانواده مورد ضرب و شتم و فحاشی از طرف مامور پلیس جناب اقای مهدی محمدی (سرگرد نیروی پلیسمان)قرار گرفتم. درخواست شاکی شدن از سرگرد را که کردم مورد مسخره قرار گرفتم البته اینم عادی شده دیگه برا مردم چطور پلیس که مجرم باشه اینجا مورد بازجویی قرار میگیره مشخص نیست تازه اگه کسی جسارتم کنه چون خود پلیسا داخل ماجرا هستن مردم شاکی بدهکارهم میشن.مثل من که جناب سرگرد محمدی گفت اگه زیادتر بخوام پافشاری کنم بهم هنگ تروریست میزنه و بعد بازداشت راهی زندان میشم.از دیروز دارم به این فکر میکنم دادگاهی که همه جاش دوربین مداربسته داره فردی که دنبال کارش اومده چطور وسط حیاط مورد اهانت و ضرب و شتم بدنی از طرف پلیسی که بخاطر مردم اونجاست واقع میشه درحالی که حتی کوچکترین بی احترامی به نیروی انتظامی نکرده .به امید روزایی که یکی مشکل مردم رو ببینه و حل کنه و من هیچ وقت از باورم که ادمای خوب کم هم باشن هستن دست بر نمیدارم.شاید یکی از پلیسای کشورم هم علاوه بر اینکه کارکردن برا درامد و گذران زندگی هست رو راهی برای خدمت به مردم هم بدونه درد دلم رو گفتم.خدا همیشه پیش ادمایه خوب باشه .

سلام.قاضی حکم ترخیص ماشینمو داده مامور کلانتری میگه ۲میلیون بده تا بزارم ببری

گزینه بهتر شکایت در دادسرای نظامی است.چون بازرسی و حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی بیشتر وکیل مدافع هستند

آغا تو شهر قم اطراف میدون نبوت نیروگاه قاچاقبرا و معتادا چه تاخت و تازی که ندارن؟!
یعنی اطلاعات و آگاهی نیروی کشفی نداره؟! یا کلانتری ها خودشون دست دارن؟
یه مدرسه دبیرستان تو همین اول کوچه 56 توحید دقیقا پشت ساختمان بسیج است که روبروش کنار دفتر ثبت ازدواج و طلاق از صبح زود تا 3 شب یه بوی خفنی بلند است اونقد بوی بد شبیه پلاستیک که حتی بچه مون که تو صحن مدرسه ورزش می کنه گاهی خونه میاد گلوش می سوزه. اون برتر تو کوچه فرعی شماره سوم همین کوچه 56 توحید یه خونه هست که یه تیکه شیشه درب ورودی خونه شمالی اش همیشه شکسته است برای اینکه بو و دود رو ازخونه بیرون بده همیشه بوی بد انواع مواد از خونه اش بلند است و تمام همسایه های ممد آباد و بچه های مدرسه در اذیت اند. صبح ها ساعت 5 تا 8 بواش شدید تر می شه چون فک کنم دستگاه شون درحال آماده کردن دسته بندی مواد برای توزیع تو سطح شهر است. اون برتر تو کوچه فرعی پنجم پلاک 13 هم وضعیت خرابه بوی بدی از پشت بوم شون اهالی تمام نیروگاه رو به تنگ آورده همینجوری تو هرکوچه اینجا پردازش و پخش مواد زیاده از مسئولین عزیز مربوطه خواهش و التماس می کنیم بیایید یه بازرسی حرفه ی بکنید و اهالی محل و مردم رو از دست شون نجات بدین که سلامتی ریه ها و قلب و دستگاه تنفسی تمام بچه ها و افراد مسن محل تو خطر جدی است. خواهش می کنم بداد مون برسید. ممنون از لطف و توجه تون.

سلام من از شهروندان شهر کلاله هستم.
تو شهرک امام علی دوساله کابل دزدی میشه ، ترانس دزدی میشه ، خیلی از مردم زنگ میزنن به نیروی انتظامی ، اما حاضر نمیشن سر صحنه ، یا خبرای موثقی هست ک بعد از دستگیری اونارو ازاد میکنن ! البته این دیگ خبر نیست و همه شهر میدونن…
امروز سمت کوچه ما تموم ساختمونا بوی سوختن کابل و صدای جرقه های برق میومد…باز کابل دزدیده بودن… تموم وسایل خانوارها سوخته ، هرچی ک به پریز وصل بوده… و برق نداریم

سلام من یک زنم که با ارگان نیروی انتظامی وارد یک جدل شدم که حق کشی یک شهروند ضعیف و مظلوم بود بدون توقع درخواستی حاضر شدم رضایت مطلوم رو بگیرم برای ی افسر ارشد ولی افسر یک غذرخواهی از من بکند که به شهروند مظلوم با درک خود از یک مقام دولتی کینه ای نکند ….متاسفانه طوری با مقام و درجاتشان خودشان را تبرعه کردن که من ب نقطه ای رسیدم که خودکشی کنم چرا باعث این کار شدم چرا فکر میکردم درجات و مقاماتی را که در میان مردم هر روز ب صورت عامیانه حرفشان این است که نیروی انتظامی حق مردم را پایمال میکند از شکایت دادسرای نطامی ب عمومی از انجا به بازرسی ویژه شهادت کذب شاهدینی که در ان ارگان بودن از بازرسی ب حفاظت از حفاظت نهایت ب فرماندهی کل استان و نهایت اشاره ب دلایلی که اثبات کننده میباشد ولی کوتاهی کوتاهی اینبار به حفازت کل کشور رجوع خواهم کرد

کاملا با تمام مواردی که نوشتی موافقم. با ادبیات متونی که من خوندم متوجه شدم که انسان با سواد و مودبی هستی.
همین امروز صبح که ساعت شش و پنج دقیقه داشتم با خودروی شخصی ام از بزرگراه رسالت غرب تقاطع بزرگراه شهید صیاد شمال تردد می کردم. یه میدل باس با پلاک ناجا که ظاهراً خیلی پسرش شده بود و شاید هم مست بود نزدیک بود از روی من و ماشینم رد بشه.
تا حالا چنین چیزی ندیده بودم. اونم تو این ایام که بعضی ها نسبت به نیروی انتظامی موضع گرفته اند نمی‌دونم چرا این راننده های ناشی اینجوری بنزین میریزم رو آتیش خشم ملت.

نمیدانم آیا کسی هست جلوی این همه ظلم و ستم که برخی از مامورین نیروی انتظامی انجام میدهند را بگیره امروز۰۱/۷/۱۵ جاده کاویون اصفهان بنده در حال مسافر کشی بودم به امیدیک لقمه نان حلال برای خانوادم که توی مسیر مامورین با شوکر و باتون ریختن جلوی ماشین ومن را از ماشین بیرون کشیدن و بدون یک کلام که چه جرمی انجام دادم ماشینم را ربودن از ساکنین محل سوال کردم آدرس محل پاسگاه را گرفتم رفتم در پاسگاه جوابی ندادند گفتم لااقل گوشی و مقداری پول که کار کرده بودم و مدارکم را بدهید با بی ادبی و فحاشی بهم ندادن و از محل بیرونم کردن .حالا کسی میداند آیا جرم چی بوده .یا نان حلال در آوردن جرم هست

سلام نیروی انتظامی مظهر خشونت و بی رحمی و بی قانونی در ایران است فکر نمیکنم هیچ ارگان دیگری به اندازه نیروی انتظامی فاسد باشد بدون دلیل به من و خودروم آسیب و ستون خودرو شخصیم را نابود و دو چشم و پایم را کبود و زخمی نمودند جا دارد از زحمات ایشان اعلام انزجار نمایم و برای آنان آرزوی بدبختی و فلاکت نمایم

در تاریخ ۱۴۰۱/۰۸/۱۷ در تهرانپارس با همسر سابقم بحثمان شد که خواهر ایشان با آقایی که گویا دوستشان بود با لوله آب به من حمله کردند و سرم را شکستند و دستم را زخمی کردند به شدت خونریزی می‌کرد وگوشی من را نیز از جیب عقیم به سرقت بردند و رفتند در باشگاهی که گویا خواهر همسر سابقم در راهپله آنجا یک اتاق کاشت ناخن دارد و خواهش کردم از مردم به پلیس زنگ زدند که یک ساعت گذشت خبری نشد و همینطور خونریزی داشتم در اخر رفتم به اتاقک کاشت ناخن و دیدم همسرم و خواهرشان انجا در تلاش برای باز کردن قفل گوشی من هستند و تلاش کردم برای پس گرفتن گوشی که در کمدی گذاشتند و کلیدش را برداشتند من تلاش کردم کمد را باز کنم که با لیوان به سر بنده کوبیدند که باعث خونریزی و شکستن بیشتر شد و همون آقای دوستشان و صاحب باشگاه امدندند و جلو درب شروع به فیلم گرفتن و زنگ به پلیس و مقلته کردن که تو دزد هستی و غیره و حدودا ۱/۵ ساعتی من در همان اتاقک به همراه همسرم و خواهرشان منتظر پلیس ماندیم تا بالاخره ۲لباس شخصی حدودا ۳۰ ساله و ۲۵ ساله امدند و گفتند مامورین کلانتری هستند و یکیشان به نام سعید براتی به من گفت ۲ملیون تومان بدهم تا کارم را درست کند من که پاسخ دادم کار بنده ایرادی ندارد و شما هم ظابت قضایی هستید و فقط وظیفه دارید در کمال احترام ما را جهت تنظیم شکایت و ارجاع به مقام قضایی به کلانتری محل منتقل کنید که در کمال تعجب هر ۲ افسر به من حمله ور شدند و پس از دستبند زدن کلی کتک زدند من عنوان کردم که جراحی لثه ۵روز پیش و پروتز استخان انجام دادم که اون یکی که امیر حسین غلامی نام داشت با مشت به دهانم کوبید که کاملا بخیه پیوند استخان باره و به کلی جراحی و امپلنتی که ۸۲ ملیون تومن هزینه کرده بودم نابود شد و مثل سگ در انزار عموم زنجیر طلای گردن من را گرفته و میکشیدند و سوار ماشین خودم که در اختیارهمسر سابقم گذاشته بودم که فرزندانم را مدرسه ببرد و راحت باشند کردند در راه تا شماره ۱۱۶ را گرفتم مجددا گوشی ۴۰ ملیون تومنی من را از دستم کشید و به شیشه جلو ماشین کوبیدوقتی رسیدیم کلانتری از دژبان خواستم تلفن در اختارم بزاره به بازرسی زنگ بزنم گفت قطعه گفتم من حق دارم به بازرسی زنگ بزنم که همان افسر براتی حمله کرد و کفت ببین من ۳۰ سالمه همه موهام سفیده و قاطیم حرف بزنی همینجا میکشمت در جوابش گفتم پس ایجا چه میکنی شما باید در اسایشگاه روانی بستری باشی چه کسی شما را اینجا گذاشته فریاد زدم آیا این کلانتری رئیس ندارد ؟ که با لباس شخصی یکی امد گفت بفرما وقتی دادخواهی کردم گفت گوه نخور اختشاش گر الان میدم اخبارتو پخش کنن و ببرنت اونجا که عرب نی انداخت اون افسر جلو چشمم از خواهر همسرم شماره تلفن گرفت و قرار گذاشت باهاش و گفت خیالت راحت تا صبح ناقصش میکنم تا دیگه ارز اندام نکنه سبیلشو با ژیلت برات میزنم میریزم تو مسراح
و حتی از ثبت شکایت من خودداری کردند و همینطور خونریزی داشتم و تا ساعت ۲صبح هیچ اقدامی برای خونریزی من صورت ندادند و درام کردند بازداشتگاه که ساعت ۲که گویا همه رفته بودند افسر نگهبانی که بسیار وظیفه شناس و دلسوز بود من را بیرون آورد واضهاراتم را ثبت کرد و به بیمارستان امام سجاد با یک سرباز فرستاد که پس از تشکیل پرونده در بیمارستان و زدن چندین بخیه خونریزی بند امد و دکتر وظیفه شناس ناجا شکایتم از مامورین را ثبت و ۴ صبح من را پیش قاضی کشیک در پارک شهر بردند که قاضی فورا دستور ازادی بنده را صادر کرد ولی من به کلانتری برگشتم و تا صبح در انجا ماندم و ۷/۵ صبح دیدم سرهنگ تمامی امد که رئیس کلانتری بود و بسیار انسان مودب و خوشبرخوردی بود و متوجه شدم دیشب در معرفی رئیس کلانتری هم کلاه سرم گذاشتند الان به نظر شما من چکار باید بکنم با این ۲افسر بی نزاکت و روانی که شان ناجا و افسر نگهبان محترم جناب نوروزی و جناب سرهنگ محترم ریاست کلانتری رو به گند کشیدند و بیش از ۱۰۰ ملیون تومان زیان مالی با تخریب امپلنت و جراحی پیوند استخان به بنده وارد کردند و کلی توهین و فحشهای رکید و کتکهایی که غیر قانونی به بنده زدند و اقلا ۵مورد قانونشکنی دیگر که این ۲افسر در حق من کردند چه کاری با ید با این قبیل افسر ها انحام داد ایا با گذشتن از اینها باعث نمیشیم که به رفتار زشتشون ادامه بدم و هزاران شهروند ابرومنددیگر رو ازار بدن و تلکه کنند ایا رفتار این نوع مامورین باعث عصبانیت جوانان و این اوضاع این روزها نیست؟ شاید این قبیل افسرها نون نظام را میخورند و خدمت به دشمن میکنند و از قصد اینطور رفتار میکنند تا مردم از کوره در بروند و به اشوب ایجاد شده دامن بزنند ولاه که من نمیگذرم از این ۲ و همین فردا به حفاضت و بازرسی و هرکجا لازم باشه مراجعه میکنم و باور دارم مثل همین کلانتری که رئیسی محترم و افسر نگهبانی وضیفه شناس دارد در دیگر جاها هم هنوز انسان درست هست و میگردم تا پیداش کنم تا درس عبرتی برای این ۲افسر روانی و بی ادب بشه تا دیگر افسرانی که همینطورند بفهمن که مملکت قاننون داره و بیصاحب نیست فقط مردم از گرفتاری پیگیری نمیکنند که باعث توهم امسال این مامورین فاسد شده

اصلا دیگه نمیشه به پلیس گزارش داد ماه پیش یک مورد گزارشی بود که دست به دست خبر به مجرمان و دوستانش آن رسیده بود و فرد گزارش دهنده را مورد آزار و اذیت قرار دادند
دیگه اصلا هیچ جا امن نیست
مجرمان مردم شهر را احمق یا خر فرض میکنند
آنقدر برایشان همه چیز آسان شده است
دزدان و مردم ازاران به راحتی تفریحات خود را روی مردم پیاده میکنند همیشه شاد هستند
در هر لباسی ظاهر میشوند
این دیگه چه وضعشه

سلام
صحت و سقم تبلیغاتی که برای ۱۹۷ میشود را نمیدانم اما همانقدر میدانم شکایتی که خودم درمورد تخلف محرز مامور انتظامی ارائه کردم هیچ رسیدگی نشد و وقتی هم پیگیری کردم جالب بود حرفهای همان مامور بدون حضور من را پذیرفته بودند و ارزشی برای گفته های من قائل نشده بودند.این مدل رسیدگی فرقی با بازی دادن مردم نداره و معلومه چه نتیجه ای خواهد داشت

سلام
من ۲۷ برج ۱۲ بخاطر دعوا خانوادگی مامور اومد درخونمون و من با ماشین رفتم و اونا افتادن دنبالم خیلی الکی الکی چند بار دم بود چپ کنم و شیشه ها ماشین پایین بود تو حین پیچ خوردن ماشین کیف پول و گوشیم از ماشین افتاد بیرون و ماشین گشت وایساد و کیف و گوشیمو برداشت و رفتن و من با ۱۱۰ تماس گرفتم و با التماس گفتم ک این مشکل برام پیش اومده و کل دارو ندارم ۱ملیون ۶۰۰ بوده و تو کیفم بوده مامور هاتون برداشتن ازم آدرس خواستن و آدرس دادم و بعد چند دقیقه همون مامور ها اومدن منم با ماشین رفتم پشتشون و با التماس گفتم توروقران گوشیم و کیفمو بدید .مامور اسلحشو درآورد و ا اونجا ک من پشت ماشین اونا بودم راهی نداشتم جز دنده عقب چند بار دم بود واژگون شم و اون با اسلحه فش میداد و میدوید با سربازش ک عقب نشسته بود .سربازه باتوم پرت کرد و شیشه جلو ماشینم شکست منم راه نبود ک عقب بزم دیگه مجبور شدم از جلو برم و وقتی از کنارش رد شدم یدونه تیر زد .دست و پاهام داشت میلرزید همینطور تا سر خیابون رفتم و از شدت ترس با ماشین رفتم تو جدول و با صورت خوردم تو فرمون و شیشه .صورتم داااااااغون شدش و فقط خون از صورتم پایین میومد.اونام وقتی بهم رسیدن تو اون حال از پشت بهم دست بند زدن و جوری بهم میزدن از خدا فقط مرگ میخواستم التماس میکزدم میگفتم صورتم خورد شده با لگد میزدن تو صورتم. ساعت ۲و۳ شب بود یکم ک مردم جم شدن بلندم کرد و عین یه جنازه انداختن تو ماشین و از سر صحنه تصادف منو تاااااازه بردن کلانتری به خاک مادرم قسم فقط از خدا میخواستم بمیرم تو اون حال
رو صورت پاره و دماغ شکسته اسپری اشک آور میزدن و از چپ و راست لگد میخوردم نفسام بالا نمیومد واااااقعا من مردن و مرگ و اونشب جلوووووو چشمام دیدم فکر میکردم میمیرم.داشتم اتتتتتتتتیش میگرفتم
بعد داغون کردن من افسر نگهبان پاسگاه چون خونریزی دماغم خیلی بود ب اورژانس زنگ زد و از اونجا اومدن جنازه منو بردن از بس اسپری فلفل بهم زده بودن اورژانس کلی وقت در ماشینو وا گذاشته بود و نمیتونست بیاد و منو مداوا کنه. من و با دوتا سرباز با دست بند و پابند بردن بیمارستان مامور الکی نوشته ک من خواستم با ماشین وقتی از جلو رد میشدم و تیر زده لهش کنم و زیر ماشین بکنمش درصورتی ک اصلا اینطورنبود اون بخاطر زنگ زدن و گزارش من ک گفته بودم کیفمو و گوشیمو برداشتن این بلاهارو سرم آورد و بخاطر اینکه کارایی ک با من کرد و هیچی کنه ۱ صفحه جرم نوشته برام . بعد اینکه رفتم بیمارستان گفتن بلید عمل بشم بینیم بدجور داغون شده اخه .بعد ۳ روز ک روز چهارم عمل داشتم سرباز ها دست بند و پا بند منو باز کردن و غیب شدن .۱۳ روز بیمارستان بودم.وقتی مرخص شدم رفتم دنبال کارام و دیدم ازم شکایت کردن .یه هفته الکی منو می‌فرستادند دادگاه در صورتی ک اصلا پرونده دادگاه نرفته بود روز ۱۴ عید رفتم کلانتری و پیش سرهنگ باهام خیلی خوب رفتار می‌کردن انگار بچم از ترس اینکه شکایت نکنم .پرونده ام توی بایگانی کلانتری بود بهم گفت فردا ۸ صب برو دادسرا و نامه آزادی ماشینو بگیر
حالا نگو ماموره مواد گذاشته رو پرونده ام اندازه ای ک فقط بفرستن منو کمپ و چند ماه نباشم تا آب ها از آسیاب بی افته .تا امروز ۲۴ عید منو آلاف کردن و برام پرونده سازی کردن تا یکی بهم گفت زنگ بزن ۱۹۷ زنگ زدم و اشو ریختم و حرفامو زدم .آخه من نه پدر دارم و نه مادر با اون ماشین خرج خودمو در می آوردم بخدا کلی خرج درست کردن و پول پارکینگ آلان .با این بلایی هم ک سر صورتم اومده
مشکل منم ک این مامور ها اونشب اومدن سر بی کس و کاریم بود ک مادربزرگم اینا از خونه بیرونم میخواستن بکنن گاهی اوقات ک دعوا میکردن میرفتم و تو ماشین میخوابیدم .الان حدود ۲۷ روزه انگار تو جهنم هستم و هرچی میگن لال میمونم
فقط ایشاالله خیر نبینن اونا ک داغونم کردن و بعد کلی جرم الکی نوشتن برام
فردام قراره برم دادسرای نظام امیدارم فقط به دادم برسن و کمکم کنن و دستور فیلم دوربین هارو بدن .
برام دعا کنید عید ۴۰۲ برام شد بدبختی آوارگی و درب دری😭😭😭

مدتی قبل با همسایه خانه پدرم درگیر شدم برای تلافی شروع به تهمت زدن کرد و من از ایشون شکایت کردم بعد یک ماه با یک برگه احضاریه که همه قسمتهای اون رو یک نفر پر و مهروامضا کرده بود وحتی خود اون مامور ساعت ۱۱شب به در خونه پدرم رفتند و با ابرو ریزی تحویل داده و در جواب این که شما چرا این ساعت ی سرهنگ این برگه رو باید بیاره گفته اومدم حلش کنم و مشاوره بدم مادرم پیر هست و ترسیده و راهی بیمارستان میشه میخوام شکایت کنم ۱۹۷ ایا فایده داره ممنون

من نزدیک یک ماه هست از یکی ماموران راهنمایی و رانندگی شهر جلفا که مسافرت رفته بودم شکایت کرد بیش از ده بار زنگ زدم هیچ کسی جوابگو نبود از۱۹۷ فقط میگفتن شکایت شمارو ثبت کردیم ولی من آخرش نفهمیدم چی شد شکایت من کجا رسید اگه اینطوری میخوان رسیدگی کنن فک کنم جواب تلفن رو ندن سنگین تر هستن ملت هم دیگه انتظاری برای رسیدگی ندارن

سلام و عرض ادب
من ۳۱ سالمه کارگر هستم یک شب به همراه برادر و یکی از اقوام مشغول کار روی زمین زیر سازه برادرم مشغول کار بودیم که یک ماشین پژو شخصی که دو سر نشین داشت به محل امده و بدونه معرفی شروع کردن به سوال و جواب کردن ما برادرم از یکیشون پرسید از طرف شهرداری امدین یا نیرو انتظامی چیکاره هستین در جواب گفت به توچه ما چیکاره ایم در نهایت یکی از اونها یقه منو از پشت کشید و منم برای دفاع یک مشت به او زدم وقتی زدمش گفت مامور دولت رو میزنی؟ بعد فهمیدیم مامورا خودم رو تسلیم کردم گفتم نمیدونستم ماموری ولی اون توجه ی نکرد شروع کرد به کتک زدن من و فوش های ناموسی دادن در طول مسیر تا پاسگاه کتکم زد توی حیاط پاسگاه هم قبل اینکه ببرن بازداشتگاه شکنجه کرد با ساق پا نشست روی گردنم و فشار میاورد به گردنم و مشت میزد به صورتم الان شکایتش رو کردم فیلم های دوربین محل کار رو گذاشتم روی پرونده ولی فیلمای پاسگاه رو بهم ندادن بهونه اوردن یک بار گفتن دوربین های پاسگاه خراب بودن یک بار گفتن حافظه دوربین ها ۷۲ ساعته هستن. شکایتم رو از دادسرا نظام شروع کردم و نامه پزشک قانونی رو هم گرفتم میخواستم بپرسم اگه پرونده ام به نتیجه نرسید کجا میتونم بهتر پیگیر پروندم بشم؟

وقتی کنار خیابون توقف میکنی چن دقه استراحت کنی فورا ماشین گشت کنارت ظاهر میشه بعد از هزارتا تهمت و بازرسی از چراغ قوه خوشش میاد میگه بدش به من .دیگه چه انتظاری از عدالت هست همش باجگیری حقتم بخای اونقد میارن میبرنت خودت خسته بشی

سلام
من شهرام محمدی
تقریبا یک ماه پیش کالای قاچاق بم ۱۳۷ کیلو لباس دست دوم ک اطلاعی از قاچاق بودن آن را نداشتم و مالک اصلی خود را ب سازمان مربوطه معرفی کرد
شب وقوع حادثه ب دلیل تحریک عصبی از ماموران و و ضمن اجرای دستور از رییس کالای قاچاق بم جهت بلند کردن کالای مربوطه و گذاشتن روی ترازو آن شب طبق ام از ای انجام شده بین مهره چهار و پنج فاصیه افتاده از مامورین مربوطه علی الخصوص فرمانده گردان شکایت دارم و فعلن ب دلیل بیمار بودن نتوانسته ام جهت شکایت ب آنجا مراجعه کنم

این دیدگاه را نوشتم جهت روزی ک بتوانم بعد از بهبودی شخصا ب دادگاه بروم و شاکی فرمانده بشوم من ک کارگر ایشان نبوده ام چرا باید کمرم ناقص بشود

😭😭😭😭😭😭😑😑😑
تهران گلبرگ غربی خ کرمان جنوبی خ رحمتی نبش کوچه بادرستانی اراذل زیاد داره
پلیس جمع آوری نمیکنه😭😭😭😭😭😑

نیروی انتظامی اکثرآ اون چیزی که نشون میدن نیست فقط بفکر مرخصی و ترک پست هستن وبهمین دلیل مراجعه ارباب رجوع اذیتشون می‌کنه و با بدرفتاری برخورد میکنن

سلام و عرض ادب.
چهارشنبه گذشته،در حالی که بنده و برادرم،در طی مسیری بافاصله ی حدودا ۳۰۰ از بلوکی که در آن به همراه پدر و مادرم ساکن هستیم،برای خرید از سوپر مارکت توسط گشت پلیس دستگیر شدیم.بعلت اینکه لباس کار تنم بود و کامپیوتر و ظبط و سخنگوی ماشین پدرم همراه بنده بود و نیز برادرم چون مدیر بلوک هستند،تعدادی کلید و ریموت درب پارکینگ همراه ایشان بود و همینطور یک دلر شارژی که از همسایه قرص کرده بودم برای رسیدگی به تعمیر ماشین پدرم که در محوطه بلوک بمدت چندین ماه خوابیده.
در وحله ی اول،مامورین به هیچ عنوان قبول نکردند که توضیحات مارا بشنوند،حتی همسایه صاحب دلر،از بالکن شاهد ماجرا بود و هر چی صدا زد،کاملا بی توجهی کردند.
هنوز داخل ماشین گشت نشده بودیم،سرباز و مأمور شروع به تمسخر ما کردند و ادعا کردن چشم بسته دزد و معتاد رو از ۱۰۰ کیلومتری میشناسند و به تمام حرف های ما تا خود کلانتری خندیدند،وارد کلانتری که شدیم،هر چه شرایط مادرم که تنهاست و فوبیا تنهایی دارد و سابقه تشنج و … دارد…
جزئیات زیاده،با بازرسی بدنی نهایت حقارت رو حس کردیم،تصور کنید دو برادر رو بازرسی بدنی بکنند،هر چند که پلیسی که به این امور رسیدگی میکرد،یک نمونه از بهترین و مودب ترین پلیسی بود که تا به امروز شناختم و هر چند با حرف هایش به برادر کوچکترم که از بازرسی بدنی بشدت خجل بود،دلداری میداد ولی باز هم برای ما قابل هضم نبود.
در کمال ادب و احترام چندین بار گفتیم وسایل متعلق به کی و چی و…. ولی همون مأموری که ما رو گرفت برگشت گفت میزنم استخوناتو خرد می‌کنما!!!!
گفت تست اعتیاد بگیرم ازت؟استعلام بگیرم ازت؟من خنده ام گرفت از شدت عصبانیت…
مارو فرستادند بازداشتگاه،به پلیس مودب گفتم پدرم اینجا نیست،اجازه بدید به همسایه ها بگیم
فقط همان یک تماس در حد یک دقیقه ای وتمام.البته دستش درد نکنه،همونم خیلی کار ساز بود.
پنج نفر از ریش سفیدان بلوک مراجعه میکنن درب کلانتری که اجازه ورود ندادن که هیچ ارائه هر گونه ضمانت قبول نکردند که اینم هیچ،یک سرباز به ایشان میگوید فردا برید دادسرا اینا پرونده هاشون رو شده و حالا حالا ها بیرون نمیان.
کدوم پرونده؟؟؟؟ابروی ما رو بردند.
به دستور قاضی کشیک بعداز ۳_۴ ساعت ما رو آزاد کردند اما بدون وسایلامون.
فرداش مراجعه کردیم برای پس گرفتن وسایل که گفتن فاکتور بیار و برو تجسس بگیر.
چون برادرم مدیر بلوک هستند،تمام فیلم های انروز،از قبیل قرض گرفتن دلر،دیده شدن خوده دلر،ساعاتی که داشتم ماشین تعمیر میکردم،کمک باطری گرفتن از همسایه دیگه،برداشتن کامپیوتر و خروج هر دوی ما از بلوک طی کردن مسیر با وسایل ها و ضبط شدن صحنه ی دستگیری ما،همه و همه با تاریخ و ساعت وثانیه و همینطور جعبه دلر رو با خودمون بردیم برای پس گرفتن وسایل.
باورم نشد و نمیشه چه رفتاری کردند با ما،شاید بدتر از اون مامور گشت.حتی به فیلم ها کوچکترین توجهی نکردند.
یعنی واقعا فکر میکنم مسخره کردن و نشون دادن اینکه قدرت آزار رو دارند،براشون بشدت لذت بخشه و انگار تجربه ی دریافت ادرنالین با بادی جامپینگ رو متصور هستند.
جالب اینجاست،وسیله ها بین دو مامور جابجا میشد،این به اون می‌گفت میخوای بده بهشون میخوای نده من کاری ندارم.
گفتم عزیز،این کارتن دلر،گفت از کجا بدونم مال این دلر هست،گفتم فاکتورشو بیارم چی؟
دقت کنید،گفت فاکتورشو بیاری نمیدم،برو از دادسرا نامه بیار…
حالا مثل اینکه این عزیزان با مدیر سابق بلوک یک دوستی عمیقی دارند،گفتند فلانی کجاست،زنگ بزن اون تایید کنه شمارو،و بیاد اینجا وسایلو بدم بهش…
اون شخص که ما رو باید پیش پلیس تایید کنه،مدیر سابق بلوک بودند،انسان شریفی هستند هیچ مشکلی هم باهم نداشتیم علارغم جابجایی مدیریت بلوک توسط مالکین،همچنان دوستی نزدیکی مثل سابق داریم،ولی متوجه نمیشم چطور پلیس می‌تونه شخصی که مشخصه مشکل اعتیاد داره رو، موجه بدونه.اولین علت جابجایی مدیریت بلوک همین موضوع بود.
خدا از سر تقصیرات من بگذره،من اگر حرفی از اعتیاد این بزرگوار اینجا زدم بخاطر این هست که شما ها که این متن می‌خونید ایشونو نمی‌شناسید و مشکلی برای آبروی ایشون پیش نمیاد.
ایشون هم تهران نیستند چند روزه،ولی اطمینان دادن که براحتی آب خوردن وسایلامون برمی‌گرده،ولی الان صاحب دلر که کابینت کار هستش لنگه دلره،…
مخلص کلام،کجای دنیا،ادمو با وسایل خودش میگیرن،بی ابرو میکنن،به مشکلاتی که پیش آوردن اصلا توجه نمیکنن،شکنجه روحی میدن،حقارت میدن،اخر سر هم میگن نمیدم وسایلتو.
من دردمو یکی بگم
از روز این اتفاق از درب واحد بیرون نرفتم
از همه خجالت میکشم
تصور میکنم همه دارن با انگشت نشون میدن مارو.
نمی‌تونید تصور کنید حال و روز مادرمو و آشفتگی و سراسیمگی پدرم که از کجا مجبور شده مسافراشو سوار یه اتوبوس دیگه بکنه با این وضعیت جاده ها،با این مشغله ذهنی خودشو برسونه خونه.
حتی با پدر هم مراجعه کردیم ولی …
فقط از اون پلیس افسر نگهبان با وجدان و قاضی کشیک واقعا ممنونم کاش در هر کلانتری ۵ نفر مثل شما وجود داشت.
سرباز جان نکن شما دو سال مهمونی اونجا،جو چی گرفتت پسر جان.منم ۲۰ سال پیش نیرو انتظامی و یگان ویژه خدمت کردم ولی آزارم به یک مورچه نرسید که هیچ بخاطر کمک کردن به مردم اضافه هم خوردم.
می‌خوام شکایت کنم به ۱۹۷ ولی با این همه مشکلاتی که برام بوجود آوردن بازم دلم رضا نیست،میگم شاید از طریق مدیر سابق مشکل حل بشه.
با خواندن مقاله این سایت متوجه شدم که تحت هیچ شرایطی نمیتونستن ما رو بازداشت نگهدارند و همینطور باید اموالمو پس میدادند.ممنونم از راهنمایی های سایت.
طولانی شد ببخشید،از ادمین محترم درخواست میکنم اگر راهکاری مسالمت آمیز دارند،به بنده اطلاع بدند.
بخونید شاید تجربه ی من بتونه کمکی باشه برای بقیه.

مزخرف ترین و فاسد ترین ارگان همین نیروی انتظامی هست ، موتور سنگین را با گرفتن رشوه و جعل نامه ی پیست از کلانتری آزاد کردن و تحویل صاحبش دادن ، حالا به کی باید شکایت کرد 197? میگوید به شما ربطی ندارد اگر سند دارید بیاورید وگرنه فضولی نکنید (با همین ادبیات)

منو مثل وحشی ها کتک میزدن و از گردنم گرفته بودن…
داشتم تو جاده بیرون شهر میرفتم که مسیر هر روزم بود. بعد دیدم چندتا مامور کلانتری جلومو گرفتن و هرچی فحش ناموسی و حیثیتی بود به من دادن. یکی شون یه سیلی محکم به من زد. بعد از این همه بی‌احترامی تازه پرسیدن بچه کجایی و مدارک رو بده. تازه فهمیدم دنبال چندتا اتباع غیر قانونی میگشتن. محدوده اسلامشهر بود جاده نظام آباد.
خدا میدونه از چه ما‌در‌ی زاده شدن که اینطوری با ملت برخورد میکنن. یه مشت آدم زن.ا زاده بیشرف. ایشالله خدا عذابتون‌ کنه به بدترین شکل بی پد ر و ما‌د‌ر ها. ای دزدای نا‌ موس مردم.
نفرین خدا و پیامبر بر شما باد. آمین یا رب العالمین بحق محمد و آل الطاهرین

ضمن،درود،وسپاس جای مـُباهاتست که نرم افزارها اینروزهاراه راجهت شایداندکی کم نمودن ازخسارات روحی وجسمی روانی که بی هیچ ارتکاب بزهکاری ویااستعمال موادمخدر،یک روزشلوغ تعطیل چندنفرازمامورین کلانتری رحمت ابادازدرودیوارواردمنزل بنده شده،وسپس بابرخوردهای زشت وزننده شروع به تفحص دراتاقهاوداخل وسایل شخصی م شدند،به دلیلینگفتم کوحکمتان زیرابعدپنجاه سال سن میدان اینجورمواقع شده خودان عظیزان موادیاجرم داخل خانه ات قراردهندمینهند،!وامادلیل عداوت پانترکیسم درهرلباس یامنسبی که باشندبرهیچ وطن دوست مسلمانی پوشیده نیست،متاسفانه فردی بسیاربدزبان هتاک وگوئی دچارنوعی پارانویاریس کلانتری رحمت ابادشده،اشون اقای ستوان طاهری،ازگفتن هیچ گونه کلام زشت وسخیف ابانداشته،ودرحین لقد پرانی ومشت زدن باسلاح کمریشان نیز،مراجعینی راکه احساس کنندبی کس وکارندجهت درمان مرض پانترکیسم شرارت پسندشان،ازهیچ گونه توهین وفحاشی وتهدیدوضرب وشتم کوتاهی نمی نمایند،وقتی به وی ومعاونینش گفتم شماچگونه نمیتوانیددزدهارابگیرید،من یک هفته بیایم باخودتان بگیرمشان،بله میشوداماشمانمیخواهید،واقعیت اینست متاسفانه،اقای طاهری بی حکم واردخانه هامی گردد،دنبال نقطه ضعف میگرددجهت مظلوم ازاری،ایشان گمان دارندکه ماچون کشاورزو ایضادستی نیزدراقصام هنرهاداریم وبجهت دلسوزی چندگربه راکه پناه اورداندمراقبت میکنم،حالاایشان بااهرم قراردادن اهرمی که ای بساکمانه اش بازخوردسختی برایشان دربرداشته باشد،بجای گرفتارنمودن ارازل ودزدان وبزهکاران،بنوعی دانسته فرارروبه جوانب مینمایند،خداوندانشالله انچنین ضابطینی را(زبان بی چفت وقلف،هتاک فحاش)رااگرقابلیتی اندک مانده هدایتشان والاماراازوجودچنین مخلوق دلسردکننده مردم ازحکومت ونظام شریف واسلامیمان محروم،وهرکس دیگربنظرم بهترازچنین فردیست که برزبان واعضای بدنش هیچ کنترل فرهنگی مدنیتی ندارد.وقتی میگفتم اسلحه راروی شقیقه من نگذارمسلمان باخنده های آکنده ازرشحات پانترکیسمی،مرامدام بی شرف بیشرف ختابنموده وبالگدزدن های مدام لابداندکق عقدهای پانترکیش فروریخته است،اماهمیشه هرانکس که خیالکندباسواستفاده ازلباسی که تنهاهمین روستای رحمت ابادازخویشان پدری حسومی ومادری رضایت گرجی ۴۴تن تقدیم نظام شکوهمندمان شده.ولابدروزگهرمیرودبسوی ازادمیت دورشدن!قبیله چسبندگی های ناپسندانه وسواستفاده ازموقعیتیکه بواسطه خون شهدایمان برای وی وامثال وی دوراز شان ومقام مامورین خدوم وداناوفرهیخته،که خداراسپاس سرگروهبان سیدصالحی داوود،یاستوان معانی،اینهاخداشاهدست ازجمله مامورین هستندکه همواره انسان دعامیکندکه حلالشان باشدروزی که تقدیرشانست.مشکل کاردرشهرستانهای کوچیک برای سواستفاده گران امروزه فرقی باپایتخت نشینان ندارندامروزگستردگی نرم افزارخوبی وبدیهاراایضامکروحیله وکینه توزی هارادران واحدسمع وبصرهامیشودرسانید.بااستفاده ازیکی گوشی هایم تمامی هتک حرمتها وکتکاری وفحاشی هنگامیکه باکلت کمری مراتهدیدمینمودضبط نمودم،انقدرادامه دادتاگریه پنجاهسالگیم رابعنوان کشاورزدیدم.والبته خداوندجای حق نشسته وهستندمامورانی باشرف وانسان که عقده های قومیتیش راداخل درکارش نکرده،والبته ماننداقای طاهری ریس بی کفایت فعلی پاسگاه ماجزء پانترکیسم ترینهاست. به ایشان عرض نمودم چراد ُزدان جولان میدهندونمیتوانندبگیرندشان،محالست مامورکارش رااصولی انجام داده باشدانگاه درمواجه بااقلیتهای بی وجودبی اصل دزدحرامخوربی ریشه،به راحتی میتوان ازاقدام به بزه شان پیشگیری ویاباتحت نگاه داشتنهایشان،راه راجهت فراهم سازی آیندوشدسایراوباش سارقی که بهمراشان به ابادی می اورند،والبته که اگرپاسگاحواسش جمع باشدواینمواردرابجدمدنظربگیرد،تمامی ازابگلالودماهی گیرندگان هم طورهایشان جمع شده وروبه کارهای حلال خواهنداورد.به امیدچنان روزی.متاسفانه این مشکل بدیست که انقدربرفاکتورهای منفی نگرانه اشان درخصوص فردچه مضنون،فرضی!چه مـُجرم قطعی،وچه موردی جدای ایندو،مانندبنده که ابتداگفتندبیاپاسگاه ببینی دوربین کسانی رامیشناسی!که دروغ بودوتنهاقصدگویاازطرف کسی یاکسانی ازدشمنانی که چندمرتبه تصمیم به حذف وازمیان بردنمراداشتندوخداوندهمواره مرایاربوده،عجیب اینجاست که گویاخلافکارباشی وپولدارمحترمی بالانشین،امااگرتمامی هنرهاراازفضل اهورارحمن دارنده باشی وچندده هزارغزلیات سروده باشی،درنگاه اینگونه جدیدپشیزی اجرنخواهی داشت کماانکه ۳مرتبه باپوتین روی جانمازرژه رفتندوازنوفرمودند.،،،

امروز از یه شماره به من زنگ زدن ، اسم و مشخصات دقیق من رو دادن که در تاریخ 15 مرداد در فرودگاه ، شال از سرم افتاده و بهم تذکر دادند ، من به آن خانم پشت خط میگم بله من تو اون تاریخ تو فرودگاه بودم ولی چادر سرم بود و با حجاب کامل ،چون از پیاده روی اربعین برگشته بودم، اصلا من در حالت معمولی یه حجاب کامل دارم ، بهم برخورد، میگم این اطلاعات رو از کجا آوردی میگه من نمیتونم بهتون اطلاعات بدم، مصرانه که صحبت کردم و پرسیدم ، بهم میگه تو فرودگاه شیراز شما رو دیدیم، منم بهشون گفتم ساعت 2 نیمه شب پنجشنبه تو فرودگاه امام خمینی تهران ، ترمینال سلام ورود من از نجف به تهران ثبت شده ،هیچ جواب درستی به من نمیده نفهمیدم واقعا بررسی میکنن یا نه، میترسم برام دردسر بشه، باید الان چیکار کنم ؟