در این نوشته قصد داریم به بررسی طلاق خلع و تعریف آن بپردازیم. پس بهتر است ابتدا نوشته خود را با داستان زندگی مینو و مهدی آغاز کنیم.
مینو، 10 سال است که با مهدی زندگی مشترکش را آغاز کرده است، اما حالا میگوید به این نتیجه رسیده که مهدی، مرد زندگی او نیست و میخواهد یک بار برای همیشه به این وضعیت خاتمه دهد. مینو، زنی 35 ساله و مدیر عامل یکی از شرکتهای برتر تهران است. وقتی میخواهد از زندگیاش صحبت کند، بین «زندگی فردی» و «زندگی اجتماعی»اش تمایز قائل میشود و میگوید: «صبحها که به شرکت میروم، سعی میکنم به خاطر نیاورم در زندگیام درگیر مشکلات فراوان هستم. از زندگی اجتماعی و نقش و جایگاهم راضی هستم، اما این موفقیت باعث نمیشود از خاطر ببرم آنچه را که در خانه میگذرد.» مینو، میخواهد از همسرش جدا شود و به دنبال یک راه چاره است.
طلاق خلع
طلاق، برای بسیاری از افراد، آخرین راه حل است، وقتی دیگر افقی روشن در زندگیشان نمییابند و میخواهند «زندگی مشترک» را تمام کنند. طلاق انواع مختلفی دارد، طلاق توافقی، طلاق ناشی از عسر و حرج، طلاق خلع و یا طلاق ناشی از کراهت از شوهر و… مینو میگوید: «سومین سالگرد زندگی مشترکمان را که جشن گرفتیم، به این نتیجه رسیدم نمیتوانم با مهدی، همسرم زندگی کنم. مهدی 10سال از من بزرگتر است و یک بار پیشتر، تجربه یک ازدواج ناکام را نیز پشت سر گذاشته است. اختلاف عمده من و مهدی، نشأت گرفته از بیتفاوتی او در تمام مسائل زندگی است. او هیچ حسی ندارد و در تمام این سالها، یک بار هم به من یک جمله عاشقانه و محبتآمیز نگفته است. زندگی برایم سرد شده و احساس میکنم برای او بود و نبود این زندگی بیاهمیت است. مهدی از آن دست مردهایی است که عقیده دارد «مرد» نباید به همسرش محبتی نشان دهد؛ چرا که این کارها در شأن آنها نیست و بهتر است زندگی منطقی پیش رود نه از سر احساس! دوست ندارم این حرف را بزنم، اما میگویم که در حال حاضر از همسرم متنفر هستم و نمیتوانم زندگیام را ادامه دهم. امیدوارم دادگاه به این موضوع پی ببرد و بگذارد زندگی جدیدی را آغاز کنم.»
مینو، تأکید میکند مدتهای زیادی است که با همسرش رابطهای نداشته است. انگار طلاق عاطفی در زندگیشان حکمفرما شده است. وقتی مینو برای نخستین بار از طلاق به مهدی گفت، همسرش تا چند ماه با او قهر کرده بود و حتی هفتهها به خانه نیامد اما هیچ تغییری هم در روند زندگیشان داده نشد. او میگوید: «پدر و مادرم متوجه بیتفاوتی و بیمیلی شدید مهدی در زندگیمان شدند اما هیچ گاه حرف از جدایی یا پیشنهادی برای زندگی بهتر به من ندادند. مدتها فکر میکردم اگر به طلاق فکر کنم، دیگر نمیتوانم زندگی کنم. اگر برچسب یک زن «مطلقه» به من بخورد، مشکلات بسیاری برایم به وجود میآید.» اما حالا طلاق را به این زندگی سرد و بیتفاوت ترجیح میدهم.
مینو هنگام ثبت سند ازدواج، هیچ یک از شروطش را در سند ذکر نکرده است و حالا به این خاطر نمیتواند طلاق توافقی داشته باشد: «وقتی با هم آشنا شدیم، چیزهایی از شروط ضمن عقد شنیده بودم. با مهدی در جریان گذاشتم و گفت این چیزها تشریفاتی است و اگر ما با یکدیگر در زندگی توافق داشته باشیم، نیازی به شروط نیست. هر گاه احساس کنیم با هم نمیتوانیم ادامه دهیم، از جدایی حرف میزنیم. آنقدر برایت زندگی خوبی میسازم که هیچ گاه به شروط ضمن عقد محتاج نخواهی شد. حالا اما مطمئن هستم اشتباه کردم و خام حرفهای دوران نامزدی شدم. هنوز هم در جریان هستم که زنان بسیاری هستند که به دوران نامزدی خیالشان را خوش میکنند و فکر میکنند در زندگی هیچ مشکلی برایشان به وجود نخواهد آمد.»
مینو، بعد از مشورت با چند وکیل، میخواهد در دادگاه به «کراهت شدید» اشاره کند و طلاق خلع بگیرد. بر مبنای طلاق خلع و طلاق ناشی از کراهت، زن میتواند به دلیل کراهتی که از شوهر خود دارد، با پرداخت مالی به او، طلاق بگیرد. این میزان مال میتواند بیشتر یا کمتر از مهریه باشد و تعیین مبلغ آن توافقی است، ولو1000 تومان. به این نوع طلاق، به اصطلاح طلاق خلع میگویند و نکته اینجاست که مرد بعد از جدایی، حق رجوع ندارد. ماده 1146 قانون مدنی در این خصوص میگوید: «طلاق خُلع آنست که زن بواسطه کراهتی که از شوهر خود دارد در مقابل مالی که به شوهر میدهد طلاق بگیرد اعم از اینکه مال مزبور عین مهر یا معادل آن یا بیشتر یا کمتر از مهر باشد.»
مهرم حلال، جانم آزاد!
یک وکیل پایه یک دادگستری درباره چگونگی این نوع طلاق، اظهار میکند: «اول آنکه زوجه برای راضی کردن زوج به امر طلاق باید مالی را به ایشان بذل کند، در حالی که در طلاق حرجی نیاز نیست زوجه مالی به زوج پرداخت کند و حتی میتواند حق و حقوق خود اعم از مهریه، اجرتالمثل -نفقه معوقه- و غیره را مطالبه کند و منافاتی با طلاق ندارد. در این راهکار حقوقی طلاق، مالی که زوجه به زوج بذل میکند تا موافقت زوج را به طلاق به دست بیاورد میتواند عین مهریه یا معادل آن یا بیشتر یا کمتر از آن باشد. دوم آنکه زوج موافقت کند در مقابل مالی که زوجه به وی بذل میکند، او را طلاق دهد.
در طلاق ناشی از کراهت زوجه دادگاه نمیتواند زوج را ملزم به پذیرش مال پیشنهادی زوجه به عنوان بذل کند و نیز نمیتواند بدون اعلام موافقت زوج به طلاق، زوجه را مطلقه کند. در حالی که در طلاق حرجی، نیازی به موافقت زوج به طلاق زوجه نیست، دادگاه با احراز عسر و حرج زوجه میتواند وی را طلاق و حتی اگر زوج از حضور در دفتر طلاق و امضا ذیل دفتر طلاق استنکاف کند، نماینده دادگاه تشریفات طلاق را انجام میدهد یا دادگاه میتواند به زوجه وکالت در طلاق دهد تا با حضور در دفتر طلاق شخصاً تشریفات طلاق را بدون نیاز به حضور زوج اجرا کند.» البته نباید این موضوع را فراموش کرد که در طلاق خلع، این تنها زن است که با استناد به کراهت، میتواند از همسرش جدا شود، چنانچه این کراهت دو سویه باشد، طلاق مباراتی نام دارد.»
اثبات کراهت، راههای گوناگونی دارد. یکی از این راهها، مراجعه به پزشکی قانونی است. به عنوان مثال یک زن میتواند به دادگاه اعلام کند که تحت هیچ شرایطی حاضر به همبستر شدن با همسر خود نیست و از مدتها پیش هیچ رابطه زناشویی نداشته است و از دادگاه بخواهد که برای اثبات این امر او را به پزشکی قانونی معرفی کند. یا در مثالی دیگر ذکر شده است که زن میتواند اعلام کند که از شوهرش متنفر است و از ادامه زندگی در عذاب است. در صورت تقدیم دادخواست طلاق، دادگاه پرونده را به داوران ارجاع میدهد و اگر داوران به این نتیجه برسند که زن و شوهر نمیتوانند به زندگی مشترکشان ادامه دهند، میتوانند از هم جدا شوند. گرچه در همه انواع طلاق، قبل از اجرای صیغه طلاق، مراجعه به دادگاه و اخذ گواهی عدم امکان سازش ضروری است. بنابراین، طلاق خلع بر دو رکن استوار است:
- تنفر و کراهت داشتن زوجه نسبت به زوج خویش، به گونهای که دوام زندگی را برای او یا هر دو مشکل ساخته و منجر به نافرمانی و معصیت و بیتوجهی به تکالیف شرعی و قانونی و احساسات و عواطف انسانی شود.
- دادن مالی از سوی زن به مرد در مقابل انجام طلاق، تا وی را از زوجیت رها سازد؛ به گونهای که (زوج) در زمان عده حق رجوع نداشته باشد.
به مالی که زوجه میبخشد اصطلاحاً «فداء» یا «فدیه» میگویند و در خصوص مقدار آن نیز به نحوه توافق طرفین بستگی دارد که در این صورت ممکن است همان مهریه یا غیر آن یا مالی به ارزش کمتر یا بیشتر از مقدار مهریه باشد. همچنین نفقه که در ذمه شوهر است یا اجرت شیر دادن فرزند در مدت معین میتواند فدیه قرار گیرد.
حق طلاق زن در اسناد حقوق بشری
ماده ۱۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر در رابطه با حق طلاق زنان میگوید:
- هر زن یا مرد بالغی حق دارد بدون هیچ گونه محدودیت از نظرنژاد، ملیت، تابعیت یا مذهب با همدیگر زناشویی کنند و تشکیل خانواده دهند. در تمام مدت زناشویی و هنگام انحلال آن، زن و شوهر در کلیه امور مربوط به ازدواج دارای حقوق مساوی هستند.
- ازدواج باید با رضایت کامل و آزادانه زن و مرد واقع شود.
موعد دادگاه مینو نزدیک است و او امیدوار به حکم عدم سازش به ادامه زندگی مشترک از سوی داوران. قوانین ایران، همچنان حق طلاق را از حقوق مسلم زوج میدانند و تنها در شرایطی زن را در این حق سهیم میدانند که یا در شروط ضمن عقد ذکر شده باشد یا زوجین تصمیم بگیرند به صورت توافقی از یکدیگر جدا شوند.
ثمین چراغی
با سلام
میخواستم بدونم اگر مهریه ام رو ببخشم و با این حال همسرم حاضربه طلاق دادن من نباشه میتونم جدا بشم؟
این کار چقدر طول میکشه
لصفا راهنماییم کنید
خیر بدون دلیل نمیتوان طلاق گرفت حتی با بخشیدن مهریه
طلاق خلع غیابی میشه؟
خواهرم اصن از شوهرش خوشش نمیاد
نمیتونه ببینش چ برسه ب این شوهرش صیغه طلاق رو بخونه؟
خودش میتونه صیغه رو بخونه؟
حالا تا دادگاه برن و ….
الان فقط میتونه شرعا خودش بخونه
قانونی اش بماند