خانواده

رهایی از جهنمی به نام ازدواج – طلاق

«طلاق» از نظر لغوی به معنی رها شدن می باشد و در اصطلاح، عبارت است از پایان دادن زناشویی به وسیله زن و شوهر. طلاق را اغلب، راه حل رایج و قانونی عدم سازش زن و شوهر، فروریختن ساختار زندگی خانوادگی، قطع پیوند زناشویی و اختلال ارتباط پدر و مادر با فرزندان تعریف کرده اند. در حقیقت، همانگونه که پیوند بین افراد، طبق آیین و قراردادهای رسمی و اجتماعی برقرار می شود، چنان چه طرفین نتوانند به دلیل های گوناگون شخصیتی، محیطی، اجتماعی و… با یکدیگر زندگی کنند، به ناچار طبق مقررات و ضابطه هایی نیز از هم جدا می شوند.

از این نظر، خانواده هم چون عمارتی است که زن و شوهر، ستون های آن را تشکیل می دهند و فروریختن هر ستون، استحکام و استواری عمارت را دچار تزلزل و گسستگی می کند. طلاق با این دید، یکی از غماض ترین پدیده های اجتماعی بوده که ارکان خانواده را در هم ریخته و بیش ترین اثرهای مخرب خود را بر روی فرزندان برجای می گذارد.

همانگونه که پیوند بین افراد، طبق آیین و قراردادهای رسمی و اجتماعی برقرار می شود، چنان چه طرفین نتوانند به دلیل های گوناگون شخصیتی، محیطی، اجتماعی و… با یکدیگر زندگی کنند، به ناچار طبق مقررات و ضابطه هایی نیز از هم جدا می شوند.

در تحقیقی که توسط «جی هبر» صورت گرفت، مشخص گردید ازدواج هایی که به طلاق منجر شده اند، کاهش شدیدی در اعتماد به نفس اعضای خانواده به وجود می آورند. چنین کمبودی می تواند ماهیتی اجتماعی، روانی یا جسمی داشته باشد. کاهش اعتماد به نفس در نتیجه ی طلاق، منشأ مهم اختلال های اعضای خانواده در حین و بعد از طلاق می باشد. در این تحقیق، هم چنین مشخص شد نه تنها طلاق، سطح اعتماد اعضای خانواده را کاهش می دهد بلکه باعث می گردد یکی از طرفین ازدواج یا هر دو، به طور قابل ملاحظه ای احساس پوچی کنند. در این تحقیق، مدلی را نشان می دهد که در آن، افراد از هم جدا شده به علت کاهش اعتماد، محتاج همیاری و کمک هستند. گذشته  از این، طلاق، پدیده ای است که بر تمامی جوانب جمعیت یک جامعه اثر می گذارد زیرا از طرفی بر کمیت جمعیت اثر می نهد، یعنی واحد مشروع و اساسی تولید مثل (خانواده را از هم می پاشد، از طرف دیگر، بر کیفیت جمعیت نیز اثر می گذارد زیرا موجب می شود فرزندانی محروم از نعمت خانواده تحویل جامعه گردند که به احتمال زیاد، فاقد سلامت کافی روانی در احراز مقام شهروندی یک جامعه اند. بنابراین، آسیب اجتماعی ناشی از این اقدام نه تنها متوجه اعضای خانواده، بلکه متوجه کل جامعه و نسل آینده می باشد.

جدایی

طلاق در اسلام

از آن جا که هدف دین مبین اسلام، ایجاد پیوند میان افراد انسانی و تشکیل کانون های خانوادگی است، طلاق را که مخالف فطرت و طبیعت انسان و برخلاف قانون پیوند زن و مرد است، مورد نکوهش قرار داده و شایسته ی سرزنش می شمارد و آن را امری مغضوب خداوند معرفی کرده است. از طرفی باید گفت که اسلام، مایل نمی باشد آرامش و آزادی انسان ها از بین رفته و در سختی و عذاب به سر برند و هیچ وجدانی هم بر این مسأله، رضایت نمی دهد.

از نظر اسلام، طلاق، آخرین راه مداوای ناسازگاری زن و شوهر می باشد. اسلام معتقد است اگر راهی برای جدایی زن و شوهر نباشد، زندگی آنان دشوار و عذاب آور خواهد بود و ممکن است نتیجه های ویران کننده ای مانند انتقام، خودکشی، فساد و قتل در پی داشته باشد. بنابراین ، طلاق به عنوان پدیده ای اجتماعی مطرح است. هم چنین، طلاق پدیده ای روانی نیز هست. بسیاری از خانواده ها در برابر تکانه ای اقتصادی یکسان قرار می گیرند اما همگی دست به طلاق نمی زنند. میزان سازش افراد در طلاق، مؤثر است اما آمار نشان می دهد زنان، بیش تر از مردان در امر طلاق پیش قدم می شوند که این خود، قابل بررسی است.

زنان و طلاق

متأسفانه در جامعه ی ما شمار جدایی زوجین رو به افزایش است و در حال حاضر در برخی از کشورهای صنعتی پیشرفته نیز میزان طلاق تا رقم 50 درصد، افزایش یافته است. این گفته به این معنی است که نیمی از زنان و مردانی که روزی با شوق و هیجان ازدواج کردند، تصمیم گرفته اند این پیوند را پس از مدتی از هم بگسلانند. دشواری این جدایی، گاهی چنان ناگوار است که منجر به سرخوردگی یا افسردگی نه تنها در پدر و مادر بلکه آسیب های روانی جبران ناپذیری در فرزندان خواهد شد. در سال های اخیر، مسأله ی طلاق، چنان متداول گشته که نیمی از ازدواج ها، قبل از پایان ده سال، به جدایی می کشند. با این همه و با وجود متداول شدن این پدیده، طلاق هنوز یکی از بحران های وحشتناک زندگی به شمار می آید. بنابراین، هر چه دیدگاه ما در زمینه ی بررسی طلاق، فنی تر باشد، احتمال کاهش بحران و یافتن راه حل های منطقی و مؤثر برای آن، بیش تر خواهد بود. دلیل های بی شماری را می توان بیان کرد که یک ازدواج را به ناکامی و بن بست می کشاند.

راه کارهایی برای جلوگیری از طلاق

بررسی ها نشان می دهد عدم شناخت صحیح و زوجین پیش از ازدواج، یکی از دلیل های اصلی وقوع طلاق است. برای جلوگیری از این امر، مشاوره ی قبل از ازدواج، ضروری است. اگر جوانان آشنایی کامل از همدیگر داشته باشند، زندگی مشترک پایدارتری خواهند داشت. طلاق از لحاظ جامعه شناسی، پدیده ای تأثیرگذار بر آسیب های اجتماعی بوده و گسیختگی خانواده رادر پی دارد و همواره به صورت ناهنجاری اجتماعی در کنار پدیده هایی چون اعتیاد، بی کاری، بزهکاری، جرم و جنایت و فقر فریاد می کشد و قربانیانی را به همراه دارد.

رسیدن به بلوغ روانی قبل از ازدواج، یکی از عامل های مؤثر در جلوگیری از بروز پدیده ی طلاق در جامعه می باشد. جوانانی که در سنین پایین و بدون اطلاع از مهارت های زندگی زناشویی ازدواج می کنند، شرایط بعد از ازدواج را تحمل نکرده و ضمن ضربه زدن به خود و همسرشان، اطرافیان را نیز دچار مشکل های فراوان بعد از طلاق می کنند.

بنا به گفته ی ائمه، وقتی زن و مردی از طلاق صحبت می کنند، عرش به لرزه می افتد بنابراین زوجین نباید با کوچک ترین دعوا یا کدورتی، به سرعت کلمه ی طلاق را بر زبان جاری کنند بلکه باید به آینده ی فرزندان نیز بیندیشند زیرا این فرزندان، تنها متعلق به آنان نیستند بلکه متعلق به جامعه اند.

نه تنها طلاق، سطح اعتماد اعضای خانواده را کاهش می دهد بلکه باعث می گردد یکی از طرفین ازدواج یا هر دو، به طور قابل ملاحظه ای احساس پوچی کنند

عامل دیگری که منجر به طلاق می شود، تغییرهای اجتماعی گسترده ای است که در جامعه شکل می گیرد. این واقعیت که امروزه در بعضی از خانواده ها به طور عام، زشتی طلاق از بین رفته است، باعث افزایش روزافزون آن می شود و این امر تا اندازه ای نتیجه ی تغییر و تحول های اجتماعی است که با رشد شهرنشینی و صنعتی شدن و به تبع آن، گذر جامعه از مرحله ی سنتی به مدرن پدید می آید.

سایر عواملی که در طلاق مؤثرند عبارتند از فقر، بی کاری، اعتیاد، ندادن نفقه، فساد اخلاقی، زندانی بودن شوهر و…

طلاق والدین باعث کاهش احساس امنیت روانی در کودک شده و او را در مقابل بسیاری از خطرهای موجود در جامعه، آسیب پذیر می کند. کودکان طلاق، بعد از بزرگ شدن و ورود به جامعه، نمی توانند نقش خود را به طور مناسب انجام دهند و بیش از دیگر هم سن و سالان خود، به افسردگی و اضطراب و حتی کابوس دچار می شوند بنابراین پدر و مادر باید قبل از طلاق گرفتن از همدیگر، به مشکل های کودک خود بعد از طلاق فکر کنند و باید این نکته را بدانند که  پرورش دادن فرزندی سالم، قوی، با اعتماد به نفس بالا و موفق، در گرو محیطی امن، آرام و صمیمی در خانواده است پس آزمایش های لازم در این زمینه و توجه به بهداشت روح و روان ضروری می باشد.

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۱ رای

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
مشاوره حقوقی | وکیل آنلاین