اخبار این روزهای افغانستان نگرانکننده و غیر قابل باور است. از زمانی که رئیس جمهور جدید آمریکا، جو بایدن تصمیم گرفت تا نیروهای نظامی خود را بعد از 20 سال حضور مستقیم از خاک افغانستان خارج کند، سرعت قدرتگیری و پیشروی گروه طالبان افزایش یافت.
این گروه شبه نظامی در کمتر از 40 روز 90 درصد خاک افغانستان از جمله پایتخت این کشور، کابل را زیر پرچم خود بردند و بعد از فرار رئیس جمهور اشرف غنی رسما قدرت را به دست گرفتند. هر چند که هنوز در مناطقی از کشور مانند پنجشیر مقاومتهایی به چشم میخورد اما سرنوشت این کشور از همین حالا هم مشخص خواهد بود.
گروه طالبان با رویکرد و ایدئولوژی که دارند، چه در گذشته و چه حالا شکل و شمایل زندگی اجتماعی را به ویژه برای زنان محدودتر و تاریکتر میکنند. زنان در بیست سال گذشته با سرکوب نسبی طالبان، در سایه تشکیل دولت مرکزی و تصویب قانون اساسی برای اولین بار فرصت یافتند تا از سایه خارج شوند و زندگی اجتماعی برای خود بسازند. این زنان که در سایه وحشت طالبان سالها به حاشیه رانده شده و از سادهترین حقوق اجتماعی خود، محروم شده بودند در طول دو دهه توانستند با پیشرفتهای بسیار جزئی گامی امیدوارانه به سوی زندگی آزاد بردارند. با بررسی حقوق و آزادیهای اجتماعی زنان و سیر تحول آن در کشور افغانستان خواهیم فهمید که این وحشت و تلاش برای فرار حتی با چنگ زدن به چرخهای هواپیماهای مسافربری، از کجا نشات میگیرد.
وضعیت تحصیلات
تحصیلات جز مهمترین دستاوردهایی بود که دختران جوان این خاک توانستند در آن حضور یابند. تا پیش از این نه تنها زنان حق تحصیل نداشتند بلکه آنهایی که با رضایت خانواده در مدارس و مکتبخانه حاضر میشدند به فجیعترین حالت ممکن مورد حمله فیزیکی قرار میگرفتند. حتی در این بازه 20 ساله ما میبینیم که اخبار بمبگذاریها و تیراندازیها و کشت و کشتار در مدارس و دانشگاهها چقدر زیاد بوده است و خود طالبان مسئولیت این جنایات را بر عهده گرفته است. مخالفت با تحصیلات عالیه و تخصص هر چند برای دختران و پسران وجود دارد ولی ظلمی که به زنان میشود محرومیت آنان را چند برابر میکند.
فضای مجازی شاید در این باره در سالهای اخیر اطلاعرسانی بهتری کرده است و هشتگهایی مانند جان پدر کجاستی به گوش جهانیان رسانیده است که جوانان این خاک به خصوص زنان در چه سیاهی بیپایانی قدم گذاشتهاند.
مطابق آمار در سال 1999 حتی یک دختر هم به مکتب یا مدرسه متوسطه نمیرفت و تعداد دانشآموزان ابتدایی که در همان سطح میماندند 9000 نفر بود اما در سال 2003، 2.4 میلیون دختر دانشآموز در کشور وجود داشت و حالا تعداد زنان در دانشگاههای خصوص و دولتی به 3.5 میلیون میرسد و این یک پیشرفت چشمگیر است.
با وجود اینکه طبق گزارشات سازمان جهانی یونیسف، تا آخرین دوره حکومت ریاست جمهوری بر افغانستان و قبل از قدرتگیری طالبان، بیش از ۳.۷ میلیون کودک به مکتب نمیروند و ۶۰٪ آنها دختر هستند. دلیل اصلی این موضوع جنگهای داخلی تمام نشدنی و عدم دسترسی به امکانات آموزشی و همچنین نبود معلم زن است.
سیر تحولات در زمینه تحصیلات زنان تا جایی ادامه یافت که حتی تیم دختران افغانستان در یک مسابقه بینالمللی رباتیک توانستند جایگاه دوم را کسب کنند و همین موفقیت چشمگیر باعث شد تا بعد از قدرتگیری طالبان برای خروج این دخترها از کشور هواپیمایی فرستاده شود. این نخبهها و نیروی انسانی کشور ذره ذره از دست خواهند رفت.
با این وجود باز هم قدمهای کوچکی برای این دختران برداشته شده بود که حالا با آمدن طالبان یک تلاش بیست ساله یک شبه نابود میشود. طالبان در کنفرانسهای خبری بعد از قدرتگیری تصریح کرده است که زنان در صورت رعایت کامل حجاب شرعی میتوانند در جامعه حضور یابند و به تحصیلات خود ادامه دهند، اما باید دید این ادعاها تا چه اندازه عملی میشود.
وضعیت اشتغال
البته پیشرفت زنان فقط به زمینه تحصیلی معطوف نمیشود. زنان به جامعه آمدند. شاغل شدند و حتی در پست حکومتی مشغول گشتند. زنانی که تا پیش از این هیچ حقی برای تعیین سرنوشت جامعه خود نداشتند، شهردار شدند، نهادهای فعالیت مدنی و حمایت از حقوق زنان راه انداختند، درصد زیادی از کارمندان دولتی را به خود اختصاص دادند و نانآور خانواه خود شدند.
بیش از ۱۰۰۰ زن افغان تا سال ۲۰۱۹ تجارتهای شخصی خود را آغاز کرده بودند تمام فعالیتهایی که ممکن است زیر حاکمیت طالبان ممنوع شود.
حضور زنان در سطح جامعه نمود قانونی نیز پیدا کرد چرا که در قانون اساسی افغانستان آمده است که زنان باید حداقل در ۲۷٪ کرسیهای مجلس نمایندگان افغانستان مشغول شوند و تا آخرین لحظه با ۶۹ کرسی از ۲۴۹ کرسی، از سهمیه حداقل حضور زنان در مجلس هم بیشتر حضور پیدا کردند.
با وضعیت اقتصادی کشور افغانستان که بیکاری و فقر بیداد میکند و کرونا هم ضربه بزرگتری بر پیکر این اقتصاد بیمار وارد کرد. حالا با حذف کردن نیمی از نیروی کار جامعه که نه توجیه اقتصادی دارد و نه از لحاظ حقوق شهروندی قانونی است؛ چه بلایی بر سر اشتغالهای خرد و بزرگ زنان خواهد آمد.
طالبان با وعده به اجازه حضور زنان در مشاغل خود، مجری خبری تلوزیون ملی را که یک خانم بود به مصاحبه با خود دعوت کرد. اما از گوشه و کنار این سرزمین خبر میرسد که به زنان کارمند دستور داده شده فعلا به سر کار نروند. این اقدامات ضد و نقیض نشان میدهد که عقیده طالبان از 20 سال گذشته تا کنون تفاوت چندانی نکرده است.
دختران افغانستان، هنوز چند سال هم نشده بود که در شهرها دوچرخهسواری میکردند، درس میخواندند و کار می کردن و سعی میکردند رویا ببافند. این دوره امیدواری حالا با قدرت مطلق شدن طالبان به ناامیدی تبدیل شد و تاریخ منتظر خواهد ماند تا ببیند گروهی که با شایعات نکاح اجباری دخترکان در هر خانه به قدرت رسیدند چه آینده ای را رقم خواهد زد.