عسر و حرج زوجه : هرگاه برای زن در زندگی مشترک وضعیتی به وجود آید که ادامه زندگی برای او همراه با سختی و مشقت باشد به نحوی که به طور عادی تحمل آن مشکل باشد، میتواند برای طلاق به دادگاه مراجعه کرده و دادگاه پس از بررسی موضوع اگر شرایط را برای زن غیر قابل تحمل تشخیص داد به درخواست او پاسخ مثبت میدهد. در حقوق ایران میتوان جهات عسر و حرج شخص غایب مفقودالاثر را در 3 بند خلاصه کرد:
عسر و حرج بهدلیل عدم امکان انفاق
عسر و حرج بهدلیل عدم امکان انجام وظایف خاص زناشویی و…
عسر و حرج بهدلیل عدم امکان معاضدت در تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد.
در خصوص عسر و حرج بهدلیل نبود «معاضدت در تشیید» مبانی خانواده و تربیت اولاد باید گفت که معاضدت در تشیید مبانی خانواده سعی و کوشش زن و شوهر است تا با همفکری، به عادات و اخلاق یکدیگر نزدیک شده تا رابطه زناشویی محکمتر شود و از صورت تاسیس حقوقی خارج گردد و به یک خانواده طبیعی ناگسستنی که مبتنی بر محبت باشد درآید. گذشته از آن تربیت اولاد در خانواده از وظایف مهمی بهشمار میرود که بدون کمک و همیاری پدر و مادر ممکن نخواهد بود، بیگمان اصول به این اهداف برای زوجه غایب بسیار مشکل و گاه غیرممکن است که میتواند او را از این جهات در عسر و حرج قرار دهد و مجوزی برای تقاضای طلاق او باشد.
از سوی دیگر از لحاظ حقوقی و بر طبق ماده 1119 قانون مدنی که مقرر میدارد: «طرفین عقد ازدواج میتوانند هر شرطی که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد، در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگری بنمایند مثل اینکه شرط شود هرگاه شوهر… در مدت معینی غایب شود یا ترک انفاق نماید…زن وکیل و وکیل در توکیل باشد که پس از اثبات تحقق شرط در محکمه و صدور حکم نهایی خود را مطلقه سازد» و همچنین توافق بر سر شروط ضمن عقد نکاح که امروزه بصورت چاپی در سندهای ازدواج وجود دارد.
همانند بند 11 که مقرر میدارد که در صورتی که زوج مفقوالاثر شود و ظرف 6 ماه پس از مراجعه به دادگاه پیدا نشود و… که مجوز تقاضای طلاق برای زوجه است و زوجه شخص غایب میتواند با استناد به این توافقات، حسب مورد از دادگاه تقاضای طلاق کند و پس از انتخاب نوع طلاق خود را مطلقه سازد همچنین میتواند با انتخاب طلاق خلع زوج را از حق رجوع محروم کند. بنابراین با توضیحاتی که بیان شد به این ترتیب میتوان دایره وسیع اعمال ماده 1029 قانون مدنی را محدود کرد.
حضانت اطفال توسط زوجه غایب
از آنجا که حق همیشه با تکلیف ملازمه دارد و هر جا حقی باشد تکلیفی خواهد بود بیگمان زوجه غایب در مقابل امتیازات و حقوقی که در زمان غیبت زوج دارد ملزم به انجام تکالیفی نیز بوده که یکی از این تکالیف حضانت فرزندان است؛ حضانت را نباید با ولایت اشتباه گرفت بلکه تنها نگهداری و سرپرستی طفل را حضانت میگویند.
بررسی حضانت اطفال توسط زوجه در فقه اسلام
در فقه سیاستی که بر تنظیم روابط پدر و مادر و فرزندان حکومت میکرده به طور کلی سیاست حمایت از طفل و تامین همبستگی خانواده بوده و کمتر حقوق مدنی زن یا طفل دستخوش تامین اقتدار شوهر بر خانواده قرار گرفته است. در مورد حضانت، همه فقهای اسلام اتفاق نظر دارند که در دوران طفولیت و شیرخوارگی مادر بر پدر مقدم است زیرا بهتر میتواند از طفل نگهداری کند و در خصوص مدت حضانت و برخی شرایط مربوط به حضانت با یکدیگر اتفاق نظر دارند. فقهای امامیه معتقدند مدت حضانت مادر برای پسر 2 سال، برای دختر 7 سال و پس از 7 سالگی حضانت با پدر خواهد بود؛ دختر تا 9 سالگی و پسر تا 15 سالگی در حضانت پدر هستند و پس از آن حق انتخاب دارند اما پس از فوت پدر دوباره حضانت با مادر است و وصی منصوب از طرف پدر یا جد پدری نیز حق معاوضه با او را ندارد. اما اگر مادر ازدواج مجدد کند، حضانت او ساقط میشود، خواه زوج دوم خویشاوند طفل باشد یا غریبه باشد اما اگر مادر از زوج دوم طلاق بگیرد «مانع» مرتفع خواهد شد و همان حق حضانتی که با ازدواج مجدد ساقط شده بود به او برمی گردد و ایشان اسلام را شرط حضانت طفل میداند.
حضانت زوجه غایب در حقوق ایران
ماده 1168 قانون مدنی در خصوص حضانت مقرر میدارد: «نگاهداری اطفال هم حق و هم تکلیف ابوین است.» این ماده دلالت صریح بر استحقاق زوجین بر حضانت فرزندان دارد. ماده 1169 قانون مدنی که در هشتم آذر ماه سال هشتاد و دو توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام اصلاح شده است این چنین تبیین میشود که برای حضانت و نگهداری طفلی که ابوین او جدا از یکدیگر زندگی میکنند مادر تا سن 7 سالگی اولویت دارد و پس از آن حق با پدر است. آنچه در مورد حضانت اطفال باید مورد توجه قرار گیرد مصلحت خود طفل است نه عسر و حرج پدر و مادر، بنابراین اگر دادگاه مصلحت بداند که طفل قبل از سنین مربوطه نزد پدر باشد و یا بعد از این سنین نزد مادر باشد یعنی پدر را صالح نداند (موارد ماده 1173 قانون مدنی) میتواند تصمیم مقتضی اتخاذ کند.
بدیهی است در صورتی که به سرنوشت طفل لطمهای وارد نشود دادگاه میتواند عسر و حرج هر یک از والدین را مورد توجه قرار دهد. این نکته را باید یادآور شد که حضانت مخصوص اطفال است و پس از رسیدن به سن بلوغ حضانت منتفی است و افراد بالغ با هر یک از والدین که بخواهد میتوانند زندگی کنند.
در ماده 1172 قانون مدنی نیز آمده است: «هیچ یک از ابوین حق ندارند در مدتی که حضانت طفل به عهده آنهاست از نگاهداری او امتناع کنند. در صورت امتناع یکی از ابوین حاکم باید به تقاضای دیگری یا به تقاضای قیم یا یکی از اقربا و یا به تقاضای مدعی العموم نگاهداری طفل را به هر یک از ابوین که حضانت به عهده اوست الزام کند و در صورتیکه الزام ممکن یا مؤثر نباشد حضانت را به خرج پدر و هر گاه پدر فوت شده باشد به خرج مادر تامین کند.»
بنابراین تا هنگامی که زوج و زوجه کنار هم هستند حق حضانت نسبت به اولادشان فقط به آنان اختصاص دارد و هنگامی که زوج بنا به عللی غایب شد و هیچگونه امکانی برای اعمال حق حضانت نسبت به اولادش نداشت این حق و تکلیف قهراً به زوجه او منتقل میشود بدون اینکه دیگری بتواند نسبت به حضانت اولاد غایب ادعایی کند.
سهیلا نیاکان